والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد
خورشیدِ تو را نمیتوان پنهان کرد
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن بیمحابا ایستاده؟
آن روز که شهر از تو پر غوغا بود
در خشمِ تو هیبت علی پیدا بود