از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت