ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست