آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست