عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست