مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست