ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام