ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام