اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست