رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری