آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری