رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری