رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی