میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی