سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری