چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست