به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟