آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
هنوز ماتم زنهای خونجگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو