وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده