همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر