امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
کوکب به کوکب در عزایت اشک میریزند
نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد