شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها