خفتهست آیا غیرت این بوم و بر؟ نه
افتاده است از دست ما تیغ و سپر؟ نه
خم میشوم تا گامهایت را ببوسم
بگذار مادر جای پایت را ببوسم
سر در بغل، باید میان جاده باشی
پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی
غمگین مباش ای همنفس که همدمی نیست
عشق علی در سینهات جرم کمی نیست
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس