باشد که دلم، راهبری داشته باشد
از عالم بالا، خبری داشته باشد
از بستر بیماری خود پا شدنی نیست
بی لطف شما، شهر مداوا شدنی نیست
این صحن که بینالحرمین عتبات است
در اصل، همان عرشۀ کشتی نجات است
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
ای روشنی آینه! ای آبروی آب!
اسلام تو حل کرد همه مسئلهها را