ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
آهسته میآید صدا: انگشترم آنجاست!
این هم کمی از چفیهام... بال و پرم آنجاست
آن روزها دیوار هم تعبیری از دَر بود
در آسمان چیزی که پَر میزد، کبوتر بود...
هرچند درک ناقص تاریخ کافی نیست
در اینکه حق با توست اما اختلافی نیست
از دید ما هر چند مشتی استخوان هستید
خونید و در رگهای این دنیا روان هستید