زهرای حزین، ز گرد راه آمده بود
جبریل، غریق اشک و آه آمده بود
طوفان خروش و خشم ما در راه است
سوگند به آه، عمرتان کوتاه است
تيغيم که در فراز، رعبانگيزيم
هنگام فرود، خون دشمن ريزيم
داغ تو اگرچه روز را شام کند
دشمن را زهر مرگ در کام کند
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
در نام رقیه، فاطمه پنهان است
از این دو، یکی جان و یکی جانان است