گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
آزرده طعم دورى، از یار را چشیده
روى سحر قدم زد با کسوت سپیده
ناگاه دیدم آن شب، در خواب کربلا را
نیهای خشکنای صحرای نینوا را
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست