من ماندم و مرغ سحر و نوحهگریها
اندوه پرستو، غم بیبالوپریها
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟
نامیست که بر کنگرۀ عرش نوشته است
ای صبر تو چون كوه در انبوهی از اندوه
طوفانِ برآشفتهٔ آرام وزیده