چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
غسل در خون زده احرام تماشا بستند
قامت دل به نمازی خوش و زیبا بستند
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد