در نالۀ ما شور عراقی ماندهست
در خاطره یک باغ اقاقی ماندهست
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
با گوشۀ شالت پر پروانهها را جمع کردی
گرد و غبار کاشی صحن و سرا را جمع کردی
به دل بغضی هزاران ساله دارم
شبیه نی، هوای ناله دارم
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر