شعر هیات

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

جستجو

منوی شعرهیات

خانه
اشعار
نوحه و سرود
پدیدآور
کتابخانه
یادداشت
رویداد
رسانه‌
جستجو
ورود

خانه
کتابخانه
دیوان محمد بن حسام خوسفی

دیوان محمد بن حسام خوسفی

دیوان محمد بن حسام خوسفی

نوع کتاب

دیوان شعر

پدیدآورنده

ابن حسام خوسفی

ناشر

اداره کل اوقاف و امور خیریۀ استان خراسان

سال نشر

۱۳۶۶

توضیحات

به اهتمام احمد احمدی بیرجندی

و محمدتقی سالک

دیوان محمد بن حسام خوسفی

از ابتدای کار جهان تا به انتها
دیباچه‌ای نبود و نباشد بِه از دعا

ابن حسام خوسفی

مناجات

قصیده

ز هرچه بر سر من می‌رود چه تدبیرم
که در کمند قضا پای‌بند تقدیرم

ابن حسام خوسفی

مناجات

قصیده

...ای صبح را ز آتش مهر تو سینه گرم
وی شام را ز دودۀ قهر تو دل چو غار

ابن حسام خوسفی

شعر توحیدی

قصیده

ای به سزا لایق حمد و ثنا
ذات تو پاک از صفت ناسزا

ابن حسام خوسفی

شعر توحیدی

قصیده

فداها ابوها

به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای امیدها آرزوها

به دریای محضی که این خاک سوزان
گرفته از امواج او آبروها

سلام ای که لطف کریمانهٔ تو
کشانده دلم را به این سمت و سوها

سلام ای شده هر شب بارگاهت
به لطف نگاهت شب آرزوها

سلام ای که گفته پدر در مقامت:
فداها ابوها، فداها ابوها

به پابوست آورده‌ام دخترم را
به جانش بتابان از این رنگ‌وبوها

هیاهوی اشک است و آه و تبسم
مرا غوطه‌ور کن در این های‌وهوها

به مدح تو گفتیم و گفتند اما
تو هستی فراتر از این گفتگوها

به شوق مدینه به اینجا رسیدم
به زهرا رسیدم پس از جستجوها

سیدمحمدجواد شرافت

هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست
هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست

سیدمحمدجواد شرافت

چه سخت است داغ علمدار دیدن
غم یار، در اوج پیکار دیدن

محمدمهدی سیار

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور

سیدمحمدرضا شرافت

ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنی‌آدم‌اند!
سوختگان غمت، با غم دل خُرّم‌اند

فؤاد کرمانی

به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

سعدی شیرازی

جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را

محمدحسین ملکیان

چشم دل باز کن که جان بینی
آن‌چه نادیدنی‌ست آن بینی

هاتف اصفهانی

از عمر دو روزی گذران ما را بس
یک لحظۀ وصل عاشقان ما را بس

قیصر امین‌پور

هنرهیات

جامع محتوایی

جامعه ایمانی مشعر

هیات تی‌وی

جامعه ایمانی مشعر

ارتباط با‌ما
کنگره شعر
معرفی پایگاه جامع شعر هیأت

© ۱۴۰۰ دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر

پارسیکام