سرمه در چشم غزل | شعر هیأت

شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره می‌رود از هوش، یک نظر برخیز

غلامرضا شکوهی

اربعین حسینی

غزل

چون موج ز طوفان بلا برگشته
از کوچهٔ سرخ لاله‌ها برگشته

غلامرضا شکوهی

حضرت زینب علیهاالسلام

رباعی

برخیز و کفن بپوش سر تا پا را
تا گریه کنند آن قد و بالا را

غلامرضا شکوهی

حضرت علی اکبر علیه‌السلام

رباعی

اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت

غلامرضا شکوهی

امام علی علیه‌السلام

غزل

گل‌خنده‌ای که مهر به ماه خدا کند
از پای روز، حلقۀ شب را جدا کند

غلامرضا شکوهی

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

ای آن‌که فراتر از حضور نوری!
با این همه کی ز دیده‌ام مستوری؟!

غلامرضا شکوهی

مناجات

رباعی

ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ

غلامرضا شکوهی

مبعث

مثنوی