قصیده‌واره | شعر هیأت

سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا

یوسف رحیمی

قصیده‌واره

زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار
که صبح برخاست، صبح دیدار

میلاد عرفان‌پور

حدود ساعت یک

قصیده‌واره

صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید

محمدجواد غفورزاده

سفرنامه گلها

قصیده‌واره

امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است

محمدعلی مجاهدی

آسمانیها

قصیده‌واره

بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم
هزاران خیمه بر پا بود آنجایی که من بودم

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۲)

قصیده‌واره

صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست...
بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

قصیده‌واره

ای پر سرود با همۀ بی‌صدایی‌ات
با من سخن بگو به زبان خدایی‌ات

حسین منزوی

مجموعه اشعار حسین منزوی

قصیده‌واره

دارم از دنیا دلی اندوهگین
نقشی از اندوه دارم بر جبین

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

قصیده‌واره

آن‌جا که دلتنگی برای شهر بی‌معناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست

حامد حجتی

آهوی چندم

قصیده‌واره

وضو گرفتم و کردم به رب عشق توکل
زدم به رسم ادب بعد از آن به خواجه تفأل

سیدمحمدجواد میرصفی

قصیده‌واره

یک چله انتظار به پایان رسیده است
پایان شام تیرۀ هجران رسیده است

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

قصیده‌واره

شوکران درد نوشیدم، دوا آموختم
غوطه در افتادگی خوردم، شنا آموختم

مرتضی امیری‌اسفندقه

سیاه‌مستِ سایۀ تاک

قصیده‌واره