گرایش شاعران جوان ایران به شعر آیینی، گرایشی است نیکو و با برکت و حتی در حدّی غیرقابل پیشبینی. به واقع پس از سالهای جنگ و رحلت امام خمینی(ره) و در تنگنای مضمونی که شاعران انقلاب دچارش بودند، در نهایت سه گرایش در شعر جوان مملکت پدید آمد: شعر عاشقانه، شعر آیینی و شعر اعتراض. این که گفتم غیرقابل پیشبینی، بدین واسطه است که گمان نمیرفت شعر آیینی در میان جوانان این سالها به اندازۀ آن دو شاخۀ دیگر، به ویژه شعر عاشقانه خریدار و طرفدار داشته باشد و مسیری روی به بالندگی را بپیماید.
اما به نظر میرسد آگاهی شاعران جوان این عرصه از تاریخ و فرهنگ گذشته و معارف دینی، مثلاً به اندازۀ شاعرانی چون علی معلّم، سیدعلی موسویگرمارودی، طاهره صفّارزاده و یا سیدحسن حسینی- در همان سنین جوانیشان-نیست. به خاطر داشته باشیم که علی معلّم در هنگام سرایش بخش عمدهای از «رجعت سرخ ستاره»- که برخوردار از معارف دینی و سرشار از اشارات و تلمیحات به متون مذهبی است- تقریباً در سنّ و سال این دوستان بوده است.
گویا بیشتر شاعران جوان ما با آگاهیهای محدود تاریخی، فقهی، کلامی و اطلاعاتی مختصر از متون دینی به شعر آیینی روی میآورند. به همین سبب نه عناصر دستنخورده در شعرشان بسیار است و نه مفاهیم بیاننشده.
باری، چنین است که در شعر آیینیِ بعضی از شاعران جوان، هم شخصیتها تقریباً ثابتاند، هم وقایع و هم زاویۀ دید و نگرش شاعران نسبت به وقایع و اشخاص. این دوستان ما غالباً در یافتن طرح برای مسایلی که خود با آنها زیستهاند، توانایند و مشکل وقتی پدید میآید که از این زمانه دور میشوند.
حالا نمیتوان کاری کرد که این مسائل امروز، به آن معارف دینی اتّکا یابد، یا آن معارف قدری امروزیتر بیان شود؟ شعر «روز ناگزیر» قیصر امینپور هم یک شعر آیینی است، ولی کاملاً درآمیخته با مسائل جامعۀ امروز. چرا؟ چون شاعر این مفهوم را بهروز کرده است. اگر هم شاعری این بهروز کردن را صورت نمیدهد، لاجرم میباید همانند سیدحسن حسینی در «گنجشک و جبرئیل»، اطلاعاتی نسبتاً وسیع از وقایع و اشخاص و متون دینی داشته باشد تا سخنش رنگ و بویی ویژه بیابد. وقتی این دو در کار نباشد، لاجرم شعرها کم تأثیر و یکنواخت میشود.
پدیدآورنده
منبع