سیدمحمدمهدی شفیعی | شعر هیأت

نیزه‌هاست پیشِ رو

خیمه‌ها محاصره‌ست تیغ‌هاست بر گلو
دشنه‌هاست پشتِ سر، نیزه‌هاست پیشِ رو

یاران شهید

مرز ما عشق است

غزل

درس عاشقی

دوباره هر گوشه مجلس عزا برپاست
دوباره فصل غم وقت ماتم مولاست

امام حسین علیه‌السلام

بدم الحسین (دفتر دوم)

واحد تند

امام قائم

ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خون‌آلوده

امام عصر علیه‌السلام

فصل انتظار

رباعی

ایستاده‌ها

بر اسب بنشین که گردِ راهت قرق کند باز جاده‌ها را
که با نگاهی به‌هم بریزی سواره‌ها را پیاده‌ها را

امام عصر علیه‌السلام

مرز ما عشق است

غزل

وقت سفره

منو می‌کشه نگاهت، زهرا
دلو می‌سوزونه آهت، زهرا

حضرت فاطمه علیهاالسلام

وا اُمّاه (دفتر اول)

زمینه

امین الله

همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند
به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند

امام حسین علیه‌السلام

مرز ما عشق است

غزل

آن شهیدی که...

کیست او؟ آن‌که بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بوده‌ست

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

علی دارم

تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم

حضرت علی اکبر علیه‌السلام

غزل

لباس فصل تزویر

گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این

شعر پایداری

مرز ما عشق است

غزل

مهاجران الی الله

بالا گرفت شعلۀ طغیان و
آتش گرفت باغچه‌ای، باغی

شهدا

چارپاره

صبح شهادت

کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می‌کند
سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی می‌کند

مدافعان حریم اهل‌بیت

مرز ما عشق است

غزل