شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

الفبای عشق

از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علی‌ست
آمر امر الهی شاه دین‌پرور علی‌ست

«ب» برادر با نبی، بیرق‌فرازِ دین حق
بحر احسان، باب لطف بی‌حد و بی‌مر علی‌ست

«ت» تبارک تاج و طاها تخت و نصراللَه سپاه
تیغ‌آور، خسرو مستغنی از لشکر علی‌ست

«ث» ثری مقدم، ثریا متکا، ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی‌ست

«جیم» جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شَأنُه جز نبی از جمله بالاتر علی‌ست

«ح» حدوثش با قِدم مقرون، حدیثش حرف حق
حاکم حکم الهی حَیَّه‌دَر حیدر علی‌ست

«خ» خداوند ظفر، خیبر گشا، مرحب شکار
خسرو ملک ولایت، خلق را رهبر علی‌ست

«دال» داماد نبی، دست خدا، دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی‌ست

«ذال» ذاتش ذوالجلال و ذالمنن؛ وز ذوالفقار،
ذلت افزا بر عدوی مُلحِدِ اَبتر علی‌ست

«ر» رفیع‌القدر و والا رتبه، روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم، ساقی کوثر علی‌ست

«ز» زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین
زیب‌بخش مسجد و زینت‌ده منبر علی‌ست

«سین» سعید و سَیّد و سرور، سلونی انتساب
سِرّ لا رَطبٍ وَ لا یَابِس، سَر و سرور علی‌ست

«شین» شفیع المذنبین، شیر خدا، شاه نجف
شمع ایوان هدایت، شافع محشر علی‌ست

«صاد» صدّیق و صبور و صالح و صاحب کرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی‌ست

«ضاد» ضرغامِ شجاعت‌پیشۀ روشن‌ضمیر
ضاربی کز ضربتش مضروب لا یَخبَر علی‌ست
 
«طا» طبیب طبع‌دان، مطلوب ارباب طلب
طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی‌ست

«ظا» ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اکبر علی‌ست

«عین» عین‌الله و أعلی جاه و علام الغیوب
عالِمِ عِلمِ عَلَی الاَشیا ز خشک و تر علی‌ست

«غین» غرّان شیر یزدان، غیرت الله المبین
غالب اندر غزوه‌ها بر خصمِ بدگوهر علی‌ست

«ف» فصیح و فاضل و فخر عرب، میر عجم
فارس میدان مردی، فاتح خیبر علی‌ست

«قاف» قلب عالم امکان، قسیم خُلد و نار
قاضی روز قیامت، خواجۀ قنبر علی‌ست

«کاف» کنز علم ماکان و علوم مایکون
کاشف سِرّ و عَلَن، از اکبر و اصغر علی‌ست

«لام» لطفش شامل احوال کُلّ مَاخَلَق
لازم التعظیم، شاهِ معدلت‌گستر علی‌ست

«میم» ممدوح صحف، موصوف تورات و زبور
مصحف و انجیل را مصداق و المصدر علی‌ست

«نون» نظام نه فلک از نام نیکش؛ وز جمال،
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی‌ست

«واو» واجب منزلت، ممکن نما، والا گهر
واقفِ از ماوقع وز ما وقع یک‌سر علی‌ست

«ها» هُوَ الهَادِی المُضِّلِّین فِی الصِّراطِ المُستَقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی‌ست

«یا» یَدُ الله فَوقَ اَیدِیهم یکی از مدح او
یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی‌ست

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری «صغیر»
یاور خلق جهانی گر تو را یاور علی‌ست