شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حُبُّ الوطن

گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران می‌رسد از مشهد و قم

«حُبُّ الوطن» ثبت است در قاموس ایران
لبریز ایمان است اقیانوس ایران

باید در این دوران، جهانی گام برداشت
در هر زمینه، آسمانی گام برداشت

در این ولایت آسمان‌ها خاک‌بوس است
این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است

اکنون که گام دوم این انقلاب است
ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است..

ما در مسیر قله‌های اقتداریم
در گردباد فتنه، کوهی استواریم

کوهیم و هم‌دوش دماوندیم آری
رودیم و در آغوش اروندیم آری

در راه حق، از معبر دنیا گذشتیم
با اذن موسی از دل دریا گذشتیم

ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم
یک گام از خط مقدم برنگشتیم

ما با شهادت «افضل الاعمال» داریم
تا مطلع الفجرِ فرج چشم انتظاریم

«در خاطرم شد زنده ياد فاطميون»
جاى شهيدان حرم خالی‌ست اكنون..

ما پاسداران حریم اهل‌بیتیم
در رجم شیطان ما رَمیتَ اِذ رَمَیتیم

ما اربعینی‌ها سپاه قدس داریم
از کربلا آهنگ راه قدس داریم

آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است
تکبیرة الاحرام، لبیکَ حسین است

ما رهرو راه شهیدانیم آری
ما بر سر این عهد می‌مانیم آری

ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم
مثل ابومهدی، مقاوم ایستادیم

قاریِ قالوا رَبُّنَا اللّهیم امروز
ثُمَ استَقامُوا... مردِ این راهیم امروز

امروز مرز کفر با اسلام، شام است
یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است

ما وارثانِ فتح خیبر، بی‌قراریم
امروز عزم محو اسرائیل داریم

از «جاءَ نَصرُاللهِ وَ الفَتح» است پیدا
«جاءَ الحَق... اِنّ الباطِلَ کانَ زَهُوقا»..

وقت است تا اشعار پرشوری بخوانم
جا دارد از «اقبال لاهوری» بخوانم

تا چند در خوابی در این ملک جوان؟ خیز!
ای دوست «از خواب گران، خواب گران خیز»

هم لیلة القدر نظام است انتخابات
هم مطلع الفجر قیام است انتخابات

هر رأی ما امضای فرداهاست امروز
این قطره‌ها را شور دریاهاست امروز

هر رأی ما در حکم موجی بی‌کران است
یک مشت محکم بر دهان دشمنان است..

ما شیعیان حیدر کرار هستیم
آری «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هستیم

هر رأی ما در حکم یک برگ بَرَنده‌ست
بر گردن گردن‌کشان، تیغی بُرَنده‌ست

دنیا نگاهش بر حضور ماست آری
هر رأی در ایران جهان‌آراست آری

ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده در بیت‌المقدس بی‌قراریم

روح شهیدان ناظر آراست امروز
چشم انتظارِ انتخاب ماست امروز

هر شعبۀ آراء، میدان جهاد است
هر رأی، نفی فتنه و فقر و فساد است

مرد و زن ما مرد میدانند امروز
«حُبُّ الوَطن» را قدر می‌دانند امروز..