شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

چشمه‌سارِ نور

سبز است باغ نافله از باغبانی‌ات
گل کرد عطر عاطفه با مهربانی‌ات

در سایه‌سار همدلی‌ات بود آفتاب
روشن شد آب و آینه با همزبانی‌ات

ای انتشار صبح از آفاق جان تو
ای چشمه‌سار نور، دلِ آسمانی‌ات...

حتی در آن نماز شبی که نشسته بود
پیدا نشد تشهدی از ناتوانی‌ات

ای آن‌که صبح کوفه ز رزم تو شام شد
ای افتخار، آینهٔ خطبه‌خوانی‌ات

آیا شکست خطبهٔ پولادی تو را
بر نیزه آیه‌های گلِ ناگهانی‌ات؟...

با آن سری که در طبق آمد شبی بگو
لبریز بوسه باد لب خیزرانی‌ات
::
ای زن! به عصر بردگی ما نهیب زن
با شور عزّت و شرف آرمانی‌ات