گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است
این ماه مدینهست که در حال عبور است
به خون دیده، تر کن آستین را
به یاد آور حدیث راستین را
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
اینجا فروغ عشق و صفا موج میزند
نور خدا به صحن و سرا، موج میزند
آنان که مشق اشک مرتب نوشتهاند
با خط عشق این همه مطلب نوشتهاند
دور و بر خود میكشی مأنوسها را
اِذن پریدن میدهی طاووسها را
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت