ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
ای خداجلوه و نبیمرآت
مرتضیخصلت و حسینصفات
اول دلتنگی است تازه شب آخری
چه کردی ای روضهخوان چه کردی ای منبری
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
گفت: آمد دلم به جان، گفتم
از چه؟ گفت: از غمِ زمان، گفتم