تابید بر زمین
نوری از آسمان
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش