تابید بر زمین
نوری از آسمان
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند