هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی