ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
که دیده زیر زمین باغ بیخزانی را؟
نهانتر از سفر ریشهها جهانی را
آنقدر نقش لالۀ پرپر کشیدی
تا آنکه آخر، عشق را در بر کشیدی
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست