با دشمن خویش روبهرو بود آن روز
با گرمی خون غرق وضو بود آن روز
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
آیینه شدهست دم به دم حیرتیات
گشته سپر حسین، خوش غیرتیات
امروز وطن معنی غم را فهمید
با سایهٔ جنگ، متّهم را فهمید
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم