سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند