روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی
تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی
عرق نبود که از چهرهات به زین میریخت
شرارههای دلت بود اینچنین میریخت
ناگهان پر میکشی دریا به دریا میروی
آه ای ابر کرامت تا کجاها میروی
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد