بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کربلا را میسرود اینبار روی نیزهها
با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزهها
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی