صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
زخم ارثیست که در سینۀ ایرانیهاست
کشورم پر شده از داغ سلیمانیهاست
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کربلا را میسرود اینبار روی نیزهها
با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزهها