غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده
در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات